زن - پرده ی دوم

ساخت وبلاگ
ساعت 12 ظهر جمعه است ، به لطف باد خنکی که از درز پنجره رقص کنان میپیچه تو خلوت اتاق از خواب بیدار میشه ، دست دراز میکنه و طبق معمول گوشی رو چک میکنه و با گفتن یه شــــِت ِ بلندِ کش دار دوباره چشماشو میبنده و سرشو محکم تو بالشت فشار میده و شروع میکنه به مرور کردن لیست کارهای امروز که اتفاقای جلسه ی دیشب والس میرن تو سرشو،  سر درد غریبشو یادش میندازن ، غرق تو مرور خاطرات دیشب، کل صورتش لبخند افتخار میشه به خودش بابت نوشتن یه قرار داد حرفه ای کاری ، دست به فندک میشه که روزشو شروع کنه ...

ساعت 1 ظهر جمعه اس ، مست از انجام شدن به موقع همه ی کاراش ، لیوان قهوه اش رو دوباره پر میکنه ، موسیقی محبوب این روزاشو روشن میکنه و رقص کنان وان حمام رو آماده میکنه که خستگی های یه هفته ی پر استرس رو بشوره بریزه دور ، بازی آب رو دستاش دلشو میلرزونه و دل تنگ گرم شدن دستاش موقع نوازش میشه ، نفسشو تو سینه حبس میکنه ، فرو میره تو آب و گوشاشو باز میکنه تا آب همه ی فکرای دلتنگی رو از تو سرش پاک کنه ...

ساعت 2 ظهر جمعه اس، مواد اولیه ی غذای محبوبش رو چیده رو میز ، با هر اوج گرفتن خواننده اوج میگیره و رو پنچه ی پا چرخ میخوره و فاصله ی میز تا اجاق گاز رو رقص رقصان طی میکنه و از مکالمه ی خودش با فلفل دلمه ای ها غرق خنده میشه ، صدای پیام موبایلش زهره اش رو میپرونه ، یادآوری دوست قدیمی واسه قرار تئاتر امروز غروب ، خیره به پیام ، تک تک پرده های دوستیش با اون آدم از جلو چشمش رد میشن ، زیر لب میگه : الهی شکر ...

 

ساعت 3 ظهر جمعه اس ، یک هیچ به نفع غربت ِ غریب ِ جمعه ی پاییزی ....

My sweet little girl...
ما را در سایت My sweet little girl دنبال می کنید

برچسب : پردهی زن, نویسنده : miss-absoluteo بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 19:49